مبعث حضرت رسول اکرم محمد مصطفی بر مسلمین جهان تبریک و تهنیت باد.
داستان بعثت
ماجرای بعثت حضرت پیامبر، با نقلهای متفاوتی روایت شده است. چه سخنی رساتر و شیرینتر از بیان امام هادی علیهالسلام که میفرماید: «هنگامی که محمد صلی الله علیه وآله تجارت شام را ترک گفت، هر روز به کوه حرا میرفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار مینگریست و از آنچه میدید، به یاد عظمت خدای آفریننده میافتاد و آنگاه با روشنی خاصی به عبادت خداوند مشغول میشد. چون به چهل سالگی رسید، خداوند، دل او را بهترین، روشنترین و خاضعترین دلها یافت. در آن لحظهها، جبرئیل به سوی او آمد و بازوی او را گرفت و تکان داد و گفت: بخوان. گفت: چه بخوانم؟ جبرئیل گفت: ای محمد! بخوان به نام پروردگارت که آفرید. پس جبرئیل، رسالت خود را به انجام رسانید و به آسمانها بالا رفت و محمد نیز از کوه فرود آمد. در این هنگام، خداوند، کوهها، صخرهها و سنگلاخها را به سخن آورد، به گونهای که به هر کدام میرسید، ادای احترام میکردند و میگفتند:
السلام علیک یا حبیبَ اللّه، السلام علیک یا ولیَّ اللّه، السلام علیک یا رسولَ اللّه».
مبعث حضرت محمد (ص)
حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب (ص) آخرین پیامبر الهی است که برای هدایت بشر و راهنمایی دایمی انسان ها ، از سوی پروردگار سبحان برانگیخته شد . نام مبارکش : محمد . در تورات و برخی از کتاب های آسمانی ” احمد ” نامیده شده است .
حضرت در حالی که در غار حرا ، در حوالی مکه معظمه ، به عبادت و نیایش می پرداخت ، جبرئیل امین بر وی نازل شد و بر وی آیاتی از قرآن مجید را به عنوان طلیعه و آغاز کتاب هدایت و سعادت ، بخواند و وی را به کسوت نبوت مفتخر ساخت .
نخستین آیاتی که بر آن حضرت فرود آمد ، آیه های سوره ۹۶ قرآن مجید ، یعنی سوره علق بود (۶) و در آن آمده است : بسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحیمِ . اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ . خَلَقَ الْاِنسانَ مِنْ عَلَقَ . اِقْرَا وَ رَبُّکَ الْاَکْرَمُ . اَلَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ? به روایتی ، جبرئیل امین با هفتاد هزار فرشته و میکائیل با هفتاد هزار فرشته فرود آمدند و برای آن حضرت ، کرسی عزت و کرامت آوردند و تاج نبوت و رسالت را بر سر آن بزرگوار گذاشتند و لوای حمد را به دستش داده و گفتند بر فراز این کرسی برو و خدایت را سپاس گو .
به روایت دیگر ، آن کرسی از یاقوت سرخ و پایه ای از آن از زبرجد و پایه ای از مروارید بود و چون فرشتگان به سوی آسمان صعود کردند ، آن حضرت از کوه حرا ، پایین آمد و انوار جلال ، او را فراگرفته بود ، به طوری که کسی توان نظر کردن به چهره مبارکش را نداشت و بر هر درخت ، گیاه و سنگی که می گذشت ، وی را سجده می کردند و با زبان فصیح می گفتند : السلام علیک یا نبی الله ، السلام علیک یا رسول الله . همین که وارد خانه شد ، از نور چهره مبارکش خانه خدیجه کبری (س) منور شد و آن بانوی پرهیزکار پرسید : ای محمد ! این چه نوری است که در تو مشاهده می کنم ؟ حضرت فرمود : این نور پیامبری است ، بگو : لا اله الله ، محمد رسول الله .
خدیجه گفت : من سال هاست ، که پیامبری تو را می دانم و هم اکنون نیز شهادت می دهم که خدایی جز خداوند یکتا نیست و تو رسول و پیامبر خدایی . بدین گونه ، خدیجه نخستین کسی بود که به همسرش حضرت محمد (ص) ایمان آورد .از میان مردان نیز امام علی بن ابی طالب (ع) ، به محض دیدن چهره نورانی پیامبر (ص) به وی ایمان آورد و شهادتین را بر زبان جاری کرد . از آن پس ، پیامبر (ص) در کنار خانه خدا نماز می گذارد و خدیجه (س) و علی (ع) بر او اقتدا می کردند و نماز می خواندند . این سه نفر ، با جان و مال و هستی خویش اسلام را پرورانده و فراگیر نمودند .
نخستین ایمان آورده ها
در میان زنان، خدیجه اولین زنی بود که به پیامبر(ص) ایمان آورد، علی(ع) نخستین مردی بود که به پیامبر گروید. امام علی(ع) در این باره می فرماید: در آن زمان، اسلام در خانه ای نیامده بود، مگر خانه رسول خدا(ص) و خدیجه، و من سوم ایشان بودم. نور وحی و رسالت را می دیدم، بوی نبوّت را استشمام می کردم.
نماز جماعت سه نفره
گروه بسیاری از تاریخ نویسان، از عفیف کندی نقل کرده اند که گفته است: در زمان جاهلیت، روزی در مکه مهمان عباس بن عبدالمطلب بودم. ناگاه مردی را دیدم که آمد و در برابر کعبه ایستاد. پس از آن پسری آمد و در سمت راستش ایستاد. بعد هم زنی آمد، و در پشت سر آنها ایستاد. آنگاه دیدم که این پسر و این زن، به شیوه آن مرد، و به همراه او به رکوع و سجود می روند. این کار نامعمول، مرا به تعجب وا داشت و با کنجکاوی از عباس در این باره توضیح خواستم. وی گفت: آن مرد، محمد بن عبداللّه است. آن پسر، برادرزاده او، و آن زن همسرش می باشد. و من آرزو کردم که ای کاش چهارمین نفر آنها می بودم!
بعثت در قرآن
خداوند در یکی از آیات قرآن کریم، وضعیت دوران قبل و بعد از بعثت پیامبر را این گونه ترسیم کرده است: ((به تحقیق خداوند بر آنان منت نهاد و در میان خودشان رسولی را برانگیخت؛ رسولی از خودشان که آیات او را بر آنان تلاوت کند و آنان را تهذیب و تزکیه نماید و رشد و تعالی ببخشد و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد؛ اگرچه پیش از آن در گمراهی آشکاری به سر می بردند))
بعثت در کلام امام خمینی
پرچم دار اسلام راستین، حضرت امام خمینی رحمه الله درباره بعثت چنین فرموده است: ((بعثت رسول خدا برای این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند؛ راه این که مردم بتوانند با قدرت های بزرگ مقابله کنند. بعثت برای این است که اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را، تمام این ها را از ظلمت ها نجات بدهد. ظلمات را به کلی کنار بزند و به جای او نور بنشاند. ظلمت جهل را کنار بزند و به جای او نور علم بیاورد. ظلمت ظلم را به کنار بزند و به جای او عدالت بگذارد... و راه او را به ما فهمانده است. فهمانده است که تمام مردم، تمام مسلمین برادر هستند و باید با هم وحدت داشته باشند؛ تفّرق نداشته باشند))
بعثت در کلام رهبری
مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای درباره بعثت چنین فرموده است: ((مسأله بعثت و پدید آمدن این حادثه، مهم ترین مسأله ای است که در طول عمر طولانی بشریت، برای او اتفاق افتاده است. در سرنوشت انسان و تاریخ بشر، هیچ حادثه ای به قدر این حادثه مؤثر نبوده و هیچ لطفی از طرف پروردگار، به عظمت این لطف، بر انسان ها وجود نداشته و امروز آن چه از شعار ما در دنیا مطرح است، همان پیام ها و شعارهای بعثت است. مثل شعار عدالت اجتماعی، آزادگی، علم و دانش، ترقی و تعالی))
جشن بعثت
امشب، شبستان چشمان حرا، به ضیافت فرشتگان سپیدبال و مقرّب الهی، روشن شده است.
امشب، مهتاب، با گامهای چالاک، از قلب حرا برمیآید تا بر شانه کعبه بوسه بزند.
جبرئیل از راه رسیده است؛ با تاج دلبرانه رسالت احمدی بر دست و ردایی از جنس حریرِ بهشتی نبوت برای قامت برازنده خاتم رسولان.
امشب، واپسین پیامبر الهی، از حرم آسمانی، پای به حریم رسالت مینهد تا مکارم اخلاق، به تازگی نفس او، کمال یابد. جشنِ بعثت محمد امین صلیاللهعلیهوآله است؛ امینی با پیام برابری و برادری مؤمنان که اوج آزادگیِ بلال را در سینه دارد؛ جانِ شیفته عمار را با نسیم خوشِ تقوا، به آسمان پر میدهد و ایثار و جانبازی یاسر و سمیه را بارور خواهد کرد.
ماه، مسرور از عظمتِ اتفاقی است که توحید سلمان را فراگیر خواهد کرد، پارسایی و قناعتِ ابوذر را تکثیر میکند و شرافت خلیفة اللهی را به نمایش میگذارد تا تمدنِ شکوهمند اسلام، بر دوش سادهزیستی و ایمانِ مهاجر و انصار، جهانی شود و رؤیای مدینه فاضله نسل آدمی، تحقق یابد.
تو مبعوث شدی تا بارانِ رحمتِ فراگیرت بر ریگستانِ عطشناک جان ببارد و دستان تهی از گوهر ناب ایمان را به قنوتِ زلال دعا و نیایش ببرد.
تو برگزیده شدی تا کاملترین و بهترین آیین را برای چشمانِ تبدار و بینور بشریت به سوغات بیاوری؛ تا خار و خس شرک را از پهنای خشکیده قلبها برکنی و غنچه شاداب وحدانیت را با اعجاز کلمه «لا اله الا اللّه» در آنها برویانی. آمدن تو، آغاز نجابت و حدیثِ کرامت انسان بود. آمدنت، بوی پر جبرئیل را میداد، عطر صلوات را بر شانههای خود پاشیده بود و از صمیمیت آبی تو با معبود، حکایت میکرد.
هزار گلبرگ لطیفِ صلوات، تقدیم به چشمانِ مهربان و عاشق تو؛ چشمانی که با آهِ یک یتیمِ دردمند، به نمناکیِ باران میرسید و از خنده سرخوشانه کودکان، موج برمیداشت!
هزار گلِ محمدی، با عطر ناب صلوات، نثار لبهای پر ذکر و موعظهگر تو؛ لبهایی که نذرِ آسمان بودند تا ستارههای نورانی کلامِ خدا را بر پیکر زمین بپاشند؛ لبهایی که شکوفههای سپید تبسم، زیبا و دوست داشتنیشان کرده بود و در رویش کلمه پرمهر «سلام»، بر همه پیشی میگرفت!
دامن دامن گلِ ناز صلوات، بر پاهای مجروح و تاولزده تو، بر آن لب و دندان، که از کینه جاهلانه مشرکان، خونین شد و به نفرین گشوده نشد؛ بر آن پیشانی تابناک که در راه هدایتِ انسان، شکافت!
سلام و درود بیپایان خدا بر تو باد؛ آن هنگام که پا بر جان خاکی مکه نهادی و در آن روز که از کنج ساکتِ حرا، با سروش «اقراء» جبرئیل، امین پروردگارت شدی و در تمام این روزهای پیاپی، جانِ بهاریِ تو در روح تکافتاده بشریت، نور و زندگی میپراکند!
مؤذن! در گوش یکایک زمینیان اذان بگوی! بشر، بدون وحی، کودکی بیش نیست؛ مشغول بازی کودکانه عقل.
اذان بگو در گوش بشر که امروز، همه زمینیان، در صدای خوشحالی محمد، دوباره متولد شدهاند. امروز، روز تازگی است؛ روز خانهتکانی زمین از خستگی جهل.
تهیه و تنظیم : سیما نجابت خواه کارشناس امور دانشجویی و فرهنگی جهاد کشاورزی تبریز خرداد 94
نظرات شما عزیزان: